من یاسرم یه قاصدم که عازمم
واسه حرف تازه تر که لازمن ، واسه رپ
یه سال و نیمه که دور از وطن و غافل از قافلم
حالا اینا بمونه واسه بعد عازمم باس برم
میببنی تیک دارم رو پیشرفت صلح
من تا شیش هفت صبح
بیدارمو دوباره میخوابم با نیشخند ظهر
من یه مسافرم که تو کشوره مجاورم
ولی فقط اینو خدا میدونه که بعد از اینجا کجا برم